زهرا نادری بالسین شریف آبادی
عصبانیم ازدست پلکهایم
وقتی نگاهت میکنم
چرا میزنند؟
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم آذر ۱۳۹۴ ساعت 21:7 توسط علی هوشمند
|
عصبانیم ازدست پلکهایم
وقتی نگاهت میکنم
چرا میزنند؟
توفان دلتنگی
شاخه های دلم را
به پنجره ی خاطرت میکوبد
اما تو حواست جای دیگریست
باخون گلویش شست
آبروی آل سفیان را
وامضاء کرد پرونده پدررا
آسمان
وارونه شده است
ازشدت غم تاسوعا
مگر "قمر"به زمین میافتد!!!؟؟
پدرم آدم(ع)
آسمان را به زمین فروخت
درعوض
فرزندش خورشید
زمین را به آسمان
ازاو میاموزم
ساختن قافیه ایثار را
سرایش شعر عشق را
وآرایه ی آدمیت را
ازکتاب کف دست عباس (ع)
زلبهای کویری اکبر(ع)ش
زیاقوت سرخ گردن اصغر(ع)ش
ازپیشانی سجادش(ع)