اردلان سر افراز
از ترانه سرودهای اردلان سرافراز
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز رفتی، همون روز زمستون، تنها موندم، نشستم زير بارون
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه