این گردش چشمان تو یا غایت ناز است

وین سلسله زلف تو یا عمر دراز است

مردیم ز نازت پس از این چاره دلها

با عشوه تو عشوه و ناز تو ناز است

محمود به افسانه نشد شیفته عشق

این معجزه حسن دلاویز ایاز است

تنها نگه او دل ما را نفریبد

چشم همه خوبان جهان شعبده باز است

رازی که از آن هیچکس آگاه نباشد

در سینه ما جوی که گنجینه راز است

گفتم که سر زلف تو روزی به کف آرم

گفتا که امید تو عجب دور و دراز است

نظمی در کس را نزند از سر حاجت

پیوسته به رویش در احسان تو باز است